عاشقانه
لیلی زیر درخت انار نشست.

درخت انار عاشق شد، گل داد، سرخ سرخ.

گلها انار شد، داغ داغ. هر اناری هزارتا دانه داشت.

دانه ها عاشق بودند، دانه ها توی انار جا نمی شدند.

انار کوچک بود. دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت.

خون انار روی دست لیلی چکید.

لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید.

مجنون به لیلی اش رسید.

خدا گفت: راز رسیدن فقط همین بود.

کافی است انار دلت ترک بخورد.


نظرات شما عزیزان:

محکوم
ساعت9:09---18 تير 1393
واقعا قشنگه خوشحال میشم به وبم سربزنی ونظربدی
پاسخ:ممنو ن ازلطفتون


هادی
ساعت13:45---17 تير 1393
میشه خواهش کنم به ما هم سر بزنید

shahrzadr
ساعت21:29---16 تير 1393
سلام وبلاگت خوشگله خوشحال میشم بهم سربزنی
پاسخ:ممنون ازلطفت.حتما


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، عاشقانه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 16 تير 1393برچسب:عاشقانه, | 21:19 | نویسنده : سپید گل |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارسیان دانلود