ه چشمهایم زل زد و گفت : با هم درستش می کنیم ...
و من تازه فهمیدم : تنهایی چه وسعت نامحدودی دارد !
با هم ... ! چه لذتی داشت این با هم ... ! 
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد ... 
حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت ... 
حسی که به واژه... ی " با هم " داشتم را 
با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم ..! 
تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد ، 
می توانست حس من را در آن لحظات ، درک کند !                                                                                                                                امااین هم یه دروغی بیش نبود..........                                                                                                                                         چون همیشه تنهایم.....


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 27 مهر 1393برچسب:, | 8:10 | نویسنده : سپید گل |

وقتي روزي جديد شروع مي شود ، جرأت كن و قدر شناسانه تبسمي بكن
وقتي به تاريكي رسيدي ، جرأت كن و اولين كسي باش كه شمعي روشن مي كند
وقتي بي عدالتي وجود دارد ، جرأت كن و اولين كسي باش كه آن را محكوم مي كند
وقتي به دشواري برخورده اي ، جرأت كن و به كارت ادامه بده
وقتي به نظر مي رسد زندگي به زمينت مي زند ، جرأت كن و با مشكل بستيز
وقتي احساس خستگي ميكني ، جرأت كن و به راهت ادامه بده
وقتي زمـــــانـــه سخت مي شود ، جرأت كن و از آن سخت تر شو
وقتي عـــــشــــق آزارت مي دهد ، جرأت كن و دوباره عــــاشـــق شو
وقتي كسي را در رنج ديدي ، جرأت كن و او را التيام بده
وقتي كسي را ديدي كه گم شده است ، جرأت كن و راه را به او نشان بده
وقتي دوستي به زمين افتاد ، جرأت كن و اولين كسي باش كه دستش را به سويش دراز مي كند
وقتي احساس شادماني ميكني ، جرأت كن و دل كسي را شاد كن
وقتي روز به انتها مي رسد ، جرأت كن و به اين احساس برس كه بيشترين تلاشت را كرده اي
جرأت كن و به بهترين كسي كه
 ميتواني تبديل شو...

هــــمــيــشـــه جــــرأتــــــــ کن


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:, | 20:34 | نویسنده : سپید گل |

بیچاره پاییز...
دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...تقصیر خودش است؛
بلد نیست مثل "بهار" خودگیر باشد تا شب عیدی زیرلفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ...
سیاست "تابستان "هم ندارد که در ظاهر با آدمها گرم و صمیمی باشد ولی از پشت خنجری سوزناک بزند.
بیچاره .....
بخت و اقبال "زمستان" هم نصیبش نشده که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد .
او "پاییز" است رو راست و بخشنده...ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای آدمها بریزد ...روزی.. جایی...لحظه ای... از خوبیهایش یاد میکنند.
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند.. عادت ادمها همین است ..یکی به این پاییز بگوید آدمها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ...
دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی برگهایت میگذارند و میگذرند تنها یادگاری که برایت میماند... "صدای خش خش برگهای تو بعد از رفتن آنهاست"....!


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:, | 11:7 | نویسنده : سپید گل |

یه ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﺍﺻـﻦ ﻧـﮕـﺬﺷـﺖ ﺍﻣـﺎ ﻣـﺎ ﺍﺯﺵ ﮔـﺬﺷـﺘـﯿـﻢ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻫـﻢ ﺑـﺪ ﮔـﺬﺷـﺖ..••
ﺳـﺨـﺖ ﮔـﺬﺷـت..••
ﺑـﺎ ﺩﺭﺩ ﮔـﺬﺷــﺖ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﺩﺍﺩ ﺯﺩﯾـﻢ ﺍﻣـﺎ ﺟـﺰ ﺩﻟـﻤـﻮﻥ ﻫـﯿـﭻ ﮐـﺲ ﺻـﺪﺍﻣـﻮﻧـﻮ ﻧـﺸـﻨـﯿـﺪ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻫـﻤـﻪ ﭼـﯽ ﺑـﻮﺩ ب جز ﺍﻭﻧـﯽ ﮐـﻪ ﺑـﺎﯾـﺪ می بوﺩ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻫـﻮﺍ ﻋـﺠـﯿـﺐ ﺩﻭﻧـﻔـﺮﻩ ﺑـﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﻫـﻤـﻮﻥ ﺷـﺒـﺎ ﻣـﺎ ﺑـﻮﺩﯾـﻤـﻮ ﺗـﻨـﻬـﺎﯾـﯿﻤﻮﻥ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻧـﻔـﺴـﻤـﻮﻥ ﺑـﺮﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﻫـﻤـﻪ ﺑـﻐـﺾ..••
ﯾـﻪ ﺷـﺒـﺎﯾـﯽ ﻧـﻔـﺲ ﮐـﻢ آﻭﺭﺩﯾـﻢ ﺍﻣــﺎ ﺩﻭﻭﻡ آﻭﺭﺩﯾــﻢ..••
ﯾـﻪ شـــبایـــی ﻓـﻘـﻂ ﺯﻧـﺪﻩ ﺑـﻮﺩﯾـﻢ ﺯﻧـﺪﮔـﯽ ﻧـﮑـﺮﺩﯾـﻢ..••
ﯾـﻪ ﺷﺒـﺎﯾـﯽ ﺯﻧـﺪﻩ ﻫـﻢ ﻧـﺒـﻮﺩﯾـﻢ ﻓـﻘـﻂ ﺑـﻮﺩﯾـﻢ..••
"ﻫـﻤﯿـﻦ..."
"بدیش اینه این شب زنده داریا ی جور دیگه معنی شد..."!


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393برچسب:, | 11:5 | نویسنده : سپید گل |

آشنايان کهن را خبري از دل تنهايم نيست

غم دل با که بگويم که کسي يادم نيست

دلم ز دست زمانه بسي تنگ است
چه کنم که کار دنيا فقط نيرنگ است
نيرنگهاي دنيا هزار و يک رنگ است
خدا کند شود پيدا  دلي که با دل من يک رنگ است

 

يک نفس يادخدا يک سبد خاطر آسوده و شاد
يک بغل شبنم آرامش صبح يک هزار آيينه ازجنس دعا 
همه تقديم تو باد


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 25 مهر 1393برچسب:, | 14:59 | نویسنده : سپید گل |
زنــــدگــی به مـن آموخـــت هیـــچ کــــــس شبیه حرفهایـــش نـیـسـت . . . 

هیچکس

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, | 23:1 | نویسنده : سپید گل |

از ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : چه کسی ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ خندید و ﮔﻔﺖ: "ﻋﺸﻘﻢ" ﺭﺍ...
ﮔﻔﺘﻨﺪ : "ﻋﺸﻘﺖ" ﮐﯿﺴﺖ ؟؟ ﮔﻔﺖ : "ﻋﺸﻘﯽ" ﻧﺪﺍﺭﻡ !!

ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﯼ "ﻋﺸﻘﺖ" ﺣﺎﺿﺮﯼ ﭼﻪ کارها ﮐﻨﯽ....؟

ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ...، خیانت نمیکنم...
دور نمیزنم.... وعده سر خرمن نمیدهم...دروغ نمیگویم..خیانت نمیکنم....

و ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ، ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻤﺶ...
ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ..
برایش فداکاری خواهم کرد..ناراحت و نگرانش نمیکنم...غمخوارش میشوم...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : ولی ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...، ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ..، اﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﺮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ..اگر ترکت کرد ﭼﻪ...؟

اشک بر چشمانش حلقه زد و ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ "ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ" ﻧﻤﯿﺸﺪم...


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, | 22:58 | نویسنده : سپید گل |
 
یه وقتآیــــی هســتــــــ کــِـهـ بایــد لــَـــم بدی یهـ گــــوشهــ..
وَ جَــریان زندگیــتـــــــ رو فقـــط مــٌــرور کنی
بعــدشم بگـــی:

"به سلآمَتــــــــی خــٌــودَم که اینقـــدر تحمـٌــل دآشتـــم......

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 24 مهر 1393برچسب:, | 22:57 | نویسنده : سپید گل |
دردی که انـــــــسان را به سکوتـــــــــــ وامیدارد .......
بسیار سنگــــــین تر از دردی اســـــــت که انسان را به فریــــــــاد وامیدارد
و انسان ها
فقط به فریــــــاد هم میرسند نه به سکوتـــــــــ هم...............

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:, | 14:40 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:, | 14:39 | نویسنده : سپید گل |

نمی دانم محبت را بـر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود

بـرچـه گلـی بـنویـسم که هـرگز پرپر نشـود

بـر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود

بـر چه آبـی بنویسم که هـرگز گل آلود نشود

وسرانجام بـر چه قلـبی بنویسم که هـرگز سـنگ نشود


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 20 مهر 1393برچسب:, | 10:26 | نویسنده : سپید گل |

هی پاییز...

ابرهایت را زودتر بفرست...شستن این گردغم ازدل من چند پاییز باران میخواهد....



موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 9:1 | نویسنده : سپید گل |

اهل پاییزم
روزگارم تنهاییست
تکه جایی دارم , خرده هوسی , سر سوزنی عشق
مادرم , گویی نافم را با تنهایی بریده
دوستانی دارم بدتر از دشمن/وخدایی که میبیند ولی سکوت کرده....شاید حکمت است که من نمیدونم.

 


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:57 | نویسنده : سپید گل |

پاییز فصل رسیدن انارهای سرخ است
و انار چه دل خونی دارد از رسیدن . . .اما لااقل وقتی دلش پراز دلتنگیه میترکه.....اما من چی........!!!

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:52 | نویسنده : سپید گل |

عادت کرده ام به ایـنکه هــمــیــشه

در بحران هــای زندگــی ام، خــودم هوای خــودم را داشته باشم…

در شـــب های بیخــوابی، خــودم برای خــودم لالایی بخــوانم…

وقتی بغض میــکنم، خودم،خــودم را در آغــوش بگــیرم و دلــداری بدهــم…

مــیــبــینــــــــــــــی؟!…

تــنهـایی، با هـمــه ی دردی کـه دارد، مـرا ”مــرد” بار آورده…

آنـقدر که با همـه ی “زنـانگی ام”،

“مـردانه” به خــودم تکیه میــــــکنم…!!!


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:47 | نویسنده : سپید گل |

مدت هاست تنهایم

اما دلتنــــگ آغوشی نیستم....

خسته ام 

ولی به تکیـــــــــــــه گاهی نمی اندیشم... 

چشم هایم تر هستند و قرمز 

ولی رازی ندارم.... 

چون مدت هاستدیگرکسی را"خیلی"دوست ندارم........!!!



موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:41 | نویسنده : سپید گل |
می گویند قِسمت نیست حِکمَت است
خدایآ ... منَ معنیِ قِسمت و حِکمَت را نمی دانم
امآ تو معنی طاقَت رآ می دانی ... مگَرَ نه ؟!طاقتم دیگه تمام شد باورکن.

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:28 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:25 | نویسنده : سپید گل |
 
اگه یه روز یکی با همه ی قلبش دوست داشت

حواست باشه

تو خاص نیستی

اونه که آدم کمیابیه و در حال انقراض

مواظبش باش . . .

قدرشو بدون . . .

.
.
.

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:21 | نویسنده : سپید گل |
 
پـــایــیـــز اســـتـــ ؛
انـــار نیــســتــم کــه بــرســم بــه دســـتــهــای تـــو
بــرگـــم… پــر از اضـــطـــرابــ افـــتـــادنــــم

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:19 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:18 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:16 | نویسنده : سپید گل |
 
تنهایی ازت چیزی میسازه ڪه هیچـ وقت نبودی!
انقدر بی تفاوت میشی ڪه هیچی برات معنی نداره
گاهی هم انقدر حساسی ڪه فکر آینده تورور یڪسره خاڪستر میكنه
خاطرات گذشته که میاد تو ذهنت... یه جورایی هنگ میکنی
ساعتها زیر دوش میشینی بہ ڪاشیای حمومـ خیره میشی غذاتو سرد میخوری ناهارو نصفہ شب صبحانہ رو شام
ساعتها یه آهنگ تڪراری گوش میكنی
شبها انقدر ذهنت درگیره که علامتــ سوالهاے ذهنتو مے شمارے تا خوابتــ ببره

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393برچسب:, | 8:10 | نویسنده : سپید گل |

 

عجبــــ وفـــایـــی دآرد این دلتنگــــی...!
تنهـــــاش که میـــذآریـــی میــری تو جمـــع و کلّی میگـــی و میخنــــدی...
بعد کـــه از همه جـــدآ شدی از کـُنـــج تآریکـــی میآد بیرون
می ایستـــه بغـــل دستــتــــ ... دســتـــ گرمشـــو میذاره رو شونتــــ
بر میگـــرده در گوشــتـــ میگـــه:
خـــوبــی رفیـــق؟؟!!بـــآزم خودمـــم و خـــودتــــ


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:59 | نویسنده : سپید گل |

گفتمش دل میخری پرسید چند؟

گفتمش دل مال تو تنها بخند..

خنده کرد و دل ز دستانم ربود

تا به خود باز امدم او رفته بود

دل ز دستش روی خاک افتا ده بود

جای پایش روی دل جا مانده بود...


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:55 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:54 | نویسنده : سپید گل |
از دلتنـگی چیـزی شنـیده ای؟!!

مـثل ایـن اسـت که دسـتت رابـاکـاغذ بـریده بـاشی!

زخـمی نمـیزنـد؛

خـونی نمـیریـزد؛

ولـی

مـی سـوزانـد؛

عجـیب میـسوزانـد

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:50 | نویسنده : سپید گل |
خدایا از تو معجزه میخواهم
معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت . . .
تو خود بهتر میدانی
معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند .
ناامید نیستم....
فقط دلتنگم . . . !

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:49 | نویسنده : سپید گل |
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند

با رنگ های تازه مرا آشنا کند

پاییز می رسد که همانند سال پیش

خود را دوباره در دل قالیچه جا کند

او می رسد که از پس نه ماه انتظار

راز درخت باغچه را برملا کند

او قول داده است که امسال از سفر


اندوه های تازه بیارد، خدا کند

او می رسد که باز هم عاشق کند مرا


او قول داده است به قولش وفا کند 

پاییز عاشق است و راهی نمانده است

جز این که روز و شب بنشیند دعا کند

شاید اثر کند و خداوند فصل ها

یک فصل را به خاطر او جا به جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را


تقدیر خواست راه شما را جدا کند 

خش خش، صدای پای خزان است، یک نفر


در را به روی حضرت پاییز وا کند 

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:46 | نویسنده : سپید گل |
 
بعد از حمله اعراب مسلمان به ایران یک عرب از یک مرد پارسی پرسید:
چرا زنان شما حجاب ندارند؟ مرد پارسی گفت:

"حجاب زنان ما پلک چشمان مردان ماست"

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 12 مهر 1393برچسب:, | 9:10 | نویسنده : سپید گل |
یادت باشدکه اگر:

دنیایت کوچک باشد همه چیز را بزرگ میبینی.

غمها هر کدام برایت دیواری میشوند که جلو تو

و خوشبختی ات را سد میکنند.

غصه ها همانند دیوها در افسانه ها میشوند و

تو را به وحشت می اندازند.

اما اگر دنیایت بزرگ باشد و با نگاهی زیبا به دنیا بنگری

تمام غمها و غصه ها برایت کوچک می شوند.

آنقدر کوچک و حقیر که با تبسم به آنها می نگری و

تو همیشه پیروز میدانی

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:, | 20:54 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:, | 20:50 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 10 مهر 1393برچسب:, | 20:48 | نویسنده : سپید گل |
سردش بود...

دلم را برایش سوزاندم...

گرمش که شد با خاکسترش نوشت،

خداحافظ...

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, | 21:32 | نویسنده : سپید گل |
زندگی‌ همین است هر خاطره غروبی دارد... هر غروبی خاطره ای... و ما جایی‌ بینِ امید و انتظار...چشم می‌کشیم تا روزگار مان بگذرد گاهی‌ هم فرق نمیکند چگونه... فقط بگذرد

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، دلتنگی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, | 21:18 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, | 21:15 | نویسنده : سپید گل |
بعضی آهنگها و ترانه ها برای گوش دادن ساخته نشده اند...
اونها به وجود اومدن برای کمک کردن به آدم ها برای یک دل سیر گریه کردن از ته دل

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, | 21:13 | نویسنده : سپید گل |


موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, | 21:12 | نویسنده : سپید گل |
پایــــیز که می آید
غمها انگار
در دلم کفش و لباس نو می پوشند...

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393برچسب:, | 21:10 | نویسنده : سپید گل |
♥•٠·˙ 
خدا را صدا کن
تنها خداست که می داند ...
.
.
.
مرحوم دولابی 
✔ هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛
زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ 
هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 7 مهر 1393برچسب:, | 8:39 | نویسنده : سپید گل |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پارسیان دانلود